میدونی چی اذیتم میکنه ؟

یه شبایی که دلم لک زده بود واسه دیدنت آرزو میکردم خوابتو ببینم یکم دلم آروم بگیره ولی دریغ از یک ثانیه تو خواب دیدنت 

از وقتی نیستی از وقتی فکرم و عقلم حالشون ازت بهم میخوره و نمیدونم دلم چه حسی بهت داره دارم یه شب در میون خوابتو میبینم 

دیشب خواب دیدم داشتیم وسایلمونو میبردیم تو خونه خودمون بچینیم 

خونمون انگار ته دنیا بود ولی انقد حالم خوب بود که حاضر بودم باهات تا ته دنیام بیام 

خونه رو که داشتیم تمیز میکردیم یهو دیدم یه عنکبوت رو دستمه جیغ کشیدم چشمامو بستم دستمو آوردم سمتت که برش داری 

عنکبوتو که برداشتی همونجوری که چشمام بسته بود دستتو لمس کردم

انگشتاتو.حلقه تو. همه رو حس کردم همون‌جوری با چشمای بسته

متنفرم ازون حس خوشایند لمس گرمای دستت

متنفرم از این خوابا 

اما هنوز نمیتونم بگم متنفرم ازت با همه نامردیایی که کردی.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها